نميدانم سريال شهريار را مي بينيد يا نه؟! اين سريال جمعه شبها پخش مي شود و داستان زندگي محمد حسين شهريار را به تصوير كشيده است . در اين سريال شخصيت هاي بزرگ ادبي و سياسي ايران در دوره قاجار كه شهريار با آنها آشنايي و مراوده داشته نيز معرفي شده اند . كساني چون بهار ، ميرزاده عشقي ، ايرج ميرزا ، صبا وچند تن ديگر.
در قسمت پيش شخصيت
ايرج ميرزا به طرز بسيار فجيعي مورد تحقير و ضايع شدن قرار گرفت . اين اتفاق در دو صحنه اصلي سريال به نمايش گذاشته شد . يكي در منزل استاد بهار و ديگري در يك مباحثه بين شهريار و ايرج ميرزا . نمي دانم چطور آقاي كمال تبريزي كارگردان اين سريال حاضر شده اينگونه به تخريب ايرج ميرزا بپردازد .
ايرج ميرزا در كنار تمام شعرهايي كه به تعبير سريال شهريار كثيف هستند ، شعرهايی با درونمايه اخلاقي، بزرگداشت مقام پدر و مادر و گسترش ادب و ميهن دوستي، برای کتاب های درسی سروده است. اين شعرها که زبانی ساده و روان دارند، سالها برای آموزش کودکان در کتاب های درسی به چاپ رسيدند. قطعاتی مانند
ما که اطفال اين دبستانيم، گويند مرا چو زاد مادر، پسر رو قدر مادر بدان از جمله اين شعرها هستند. او همچنين شماری از حکايت ها و نوشته های شاعران فرانسوی از جمله قطعه روباه و کلاغ را به فارسی برگرداند و به شعر درآورد. از ايرج ميرزا ترجمه ای نيز به جای مانده است که
تاريخ شواليه دنکيشت نام دارد. ايرج از شاعران دوره تجدد ادبی ايران است و بايد او را يکی از معماران ادبيات نو کودکان ايران دانست زيرا آگاهانه برای کودکان شعر سروده است و مانند ديگر آغازگران اين راه، در کنار آفرينش آثار ديگر به ادبيات کودکان نيز می پرداخته .
زندگی ادبی اين شاعر دارای دو مرحله بود. در مرحله اول كه دوران جوانی ايرج بود وی در قالب قصيده به ستايش رجال و خوشامد و تهنيت پرداخت ولی در مرحله دوم كه مصادف با دوران پختگی شاعر بود از شاعر درباری بودن كناره گرفت و با پشت سرگذاشتن تجربيات ارزنده و جهان بينی تازهای كه در اثر سفر اروپا و كسب معرفت و كمالات بدست آورده بود مسائل و مضامين تازهای در دنيای شعرش پديدار شد و سبك جديدی به وجود آورد . ايرج ميرزا پس از انقلاب مشروطيت، دربار مظفرالدين شاه را ترک کرد و به خدمت دولت درآمد. به سبب پيشه خود در شهرهای گوناگون به کارهای اداری پرداخت. در اين سال ها با شاعران همزمان خود از جمله اديب نيشابوري، دهخدا، بهار، عارف قزوينی و ميرزاده عشقی آشنا شد. موضوع اشعار ايرج در اين دوره، افشای خودکامگی زمامداران، به مسخره گرفتن خرافه و پندارهای واهی و هجو رياکاری است.
هزل و هجو گويي در شعر و ادبيات فارسي سابقه طولاني دارد . سعدي ، عبيد زاكاني ، مولوي و شعراي زيادي الفاظ ركيك و كثيف را در آثار خود بكار برده اند و به اين علت مطرود جامعه نشده اند و مقام و منزلتشان هتك حرمت نشده است .
از كمال تبريزي انتظار بيشتري ميرود ............
-------------------------------------------------------------