* تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل
چند وقت پيش براي مشاوره به يك روانشناس باليني مراجعه كردم و پس از دو جلسه گفتگو با او و جواب دادن به كلي سوالات چرت و پرت و انجام يك تست روانشناسي گفت نياز به يك معشوقه دارم و بهم پيشنهاد داد كه زن جوان بيوه و محترمي را مي شناسد كه تحت درمان اوست و او نيز براي تكميل درمان به يك آقا با خصوصيات شما نياز دارد .
به شك و ترديد افتادم كه آيا واقعا دارد مطابق علم و حرفه اش عمل مي كند يا اينكه اين هم تست ديگري است كه بايد آنرا پاس كنم . پيشنهادش رو قبول كردم و قرار شد در جلسه بعدي ما را در مطبش به هم معرفي كند .
جلسه معارفه با كلي انتظار و افكار عجيب و غريبي كه احاطه ام كرده بودن رسيد و جناب روانشناس پول وزيت دو نفر را ازم گرفت و بعد از بيان چند نكته و توصيه در روابط عشقي و سكسي ، با تلفن همراهش با اون خانم تماس تلفني گرفت و بهم گفت جلوي درب ساختمان منتظر شماست . ازش تشكر و خداحافظي كردم . از پله هاي ساختمان پايين آمدم و مقابل درب ساختمان باديدن زني با آرايش و سر و وضعي كه داد مي زد جنده رسمي است در جا ميخكوب شدم . پس از اينكه متوجه شدم خودش است هر طور بود دست به سرش كردم و با نفرت و خشمي كه تا اون موقع در خودم نديده بودم پله ها را سريع بالا رفتم و بدون معطلي به اتاق روانشناس برگشتم. يقه و كراواتش را گرفتم و هرچه فحش بلد بودم نثارش كردم و نزديك بود از پنجره بندازمش بيرون . تمام پولي رو كه در اين چند نوبت مشاوره ازم گرفته بود پس گرفتم و راهم را كشيدم و رفتم و نفهميدم تا خونه چند تا سيگار كشيدم .
اين اتفاق چند وقته كه بدجوري منو بهم ريخته . از هر كس و ناكسي انتظار داشتم جز يك فوق ليسانس روانشناسي كه با سوء استفاده از علم و حرفه اش به شغل شريف ..س كشي مشغوله . ميگن فقر باعث و باني فساد ميشه ، شايد اين قانون در مورد اون زن بدبخت و بيچاره صدق كنه ، اما در مورد آقاي روانشناس با كت و شلوار و كراوات و دفتر و دستك مشاوره چه چيز اونو به اين راه كشونده ؟
-------------------------------------------------------------