مهتاب
روي نگار در نظرم جلوه مي نمود                                        و ز دور بوسه بر رخ مهتاب مي زدم


كوچه هاي مهتاب


ارسال نامه به
ايميل ياهو

ايميل گوگل

Persian Weblogs

ديوان حافظ

بايگاني

MY PROFILE

Farsi Lampoditor

This page is powered by Blogger, the easy way to update your web site.






دوشنبه، آذر ۰۹، ۱۳۸۳
 
آري جوانمردا !
مالِلتُرابِ و رَبُّ الارباب آب و خاك را با ذات پاك چكار ؟
لم يكن را با لم يزل چه پيوند ؟
ظلوم جهول را با سبوح قدوس چه اتصال ؟
عجبا كارا ، پارسايان در دعا گويند يا رب ز ما بِمَبُر !
اي دون همت كي پيوسته بودم تا ببرم ؟ يا كي بريدم تا بپيوندم ؟ اميد وصال كي بود تا بيم فراق باشد ؟

نه اتصال و نه انفصال ، نه قرب و نه بعد ، نه ايمني و نه نااميدي ، نه روي گفتار نه جاي خاموشي ، نه روي رسيدن نه راه بازگشتن ، نه انديشه صبر كردن نه فكر فرياد زدن ، نه مكاني كه وهم آنجا فرود آيد نه زمانيكه فهم آنجا رسد .

بدست علما جز گفتگويي نه ، در ميان فقها جز جست و جويي نه ، اگر به كعبه روي جز سنگي نه ، و اگر به مسجد آيي جز ديواري نه ، اگر در زمين نگري جز مصيبتي نه ، اگر در آسمان نگري جز حيرتي نه ، در دماغها جز صفرايي نه ، در سرها جز سودايي نه ، از روشنايي روز جز آتشي نه ، و از ظلمت شب جز وحشتي نه ، از توحيد موحدان جز آرايشي نه و از الحاد ملحدان جز آلايشي نه ، از موسي كليم سودي نه و از فرعون مدعي زياني نه ، اگر بيايي بيا كه درباني نه و اگر بروي برو كه پاسباني نه .

رسائل نثر . سعدي




نوشته شد توسط  ع . جلالي    

-------------------------------------------------------------

Home