مهتاب
روي نگار در نظرم جلوه مي نمود                                        و ز دور بوسه بر رخ مهتاب مي زدم


كوچه هاي مهتاب


ارسال نامه به
ايميل ياهو

ايميل گوگل

Persian Weblogs

ديوان حافظ

بايگاني

MY PROFILE

Farsi Lampoditor

This page is powered by Blogger, the easy way to update your web site.






دوشنبه، خرداد ۱۱، ۱۳۸۳
 
اين سخن با آب زر بايد نوشت :

و شايد اين از کوری من بود که خوب نديدم ..که دنيا سرمايه دار تر و زندگی غنی تر از اين است که تنها در جستجوی چشمی باشيم ... چه سرازيری عجيبی ؟؟!! و سقوط عظيمی ؟؟!!
که اگر زنده ايم فقط بخاطر ديدن چشمی.. بهتر است که ديده بر هم نهيم و هيچ نبينيم ..
از ياد نبريم که چشم ها منتظرند . جانها در انتظارند.و دست هايی دراز و ديده هايی نگران.. کاری کنيم و دستی بگيريم .. گامی برداريم و باری سبک کنيم ..
از آن چشمانی که تو ميگويی. من هزار ديده ام و ميبينم و ميدانم ...قصه دراز نميگويم ..
شايد آنروز تو آنی نبودی که امروز هستی .. و شايد من امروز آنی نيستم که آنروز بودم ..همين



نوشته شد توسط  ع . جلالي    

-------------------------------------------------------------

Home