مهتاب
روي نگار در نظرم جلوه مي نمود                                        و ز دور بوسه بر رخ مهتاب مي زدم


كوچه هاي مهتاب


ارسال نامه به
ايميل ياهو

ايميل گوگل

Persian Weblogs

ديوان حافظ

بايگاني

MY PROFILE

Farsi Lampoditor

This page is powered by Blogger, the easy way to update your web site.






پنجشنبه، اردیبهشت ۱۰، ۱۳۸۳
 
زخم كهنه يعني فراموشي . زخم كهنه يعني نديدن دوست . زخم كهنه يعني نديدن زخم دوست . زخم كهنه يعني در كنار دوست بودن ولي از او دور بودن . زخم كهنه يعني كر بودن گوش در صحبت دوست . زخم كهنه يعني كور بودن چشم در ديدن دوست . زخم كهنه يعني تشنگي دوست و خالي بودن مشك تو . زخم كهنه يعني صلا گفتين دوست همه را غير از تو . زخم كهنه يعني خواندن اين بيت با افسوس

ياد باد آن صحبت شبها كه با نوشين لبان
بحث سر عشق وذكر حلقه عشاق بود

زخم كهنه يعني گم كردن راه . زخم كهنه يعني سياهي دل . زخم كهنه يعني اينكه زخم دوست را ببيني و دردت نيايد .زخم كهنه يعني بي دردي يعني بي زخمي .
زخم كهنه تمام وجودم را دربر گرفته و اكنون من چيزي جز يك زخم نيستم . هيچ دارويي بر من اثر نمي كند . شراب نيز نه تنها از غم و درد من چيزي نمي كاهد كه بر جراحت زخم نيز مي افزايد .
زخم من سيلي تو را مي طلبد . چرا به تماشا نشسته اي . دستهايت را مي گيرم و التماسشان مي كنم . همان دستهايي كه برآنها زخم كهنه ديده بودم . همان زخم هايي كه نشانه و مُهر بزرگي ، معلمي و رسالت است . من نيز تشنه نشستن در كلاس بزرگي تو هستم . چرا دستهاي تو سيلي نمي زنند . چرا دستهاي تو بيكارند .

از هر طرف كه رفتم جز وحشتم نيفزود
زنهار از اين بيابان وين راه بي نهايت

اي آفتاب خوبان مي جوشد اندرونم
يكساعتم بگنجان در سايه عنايت

در اين شب سياهم گم گشت راه مقصود
از گوشه اي برون آي اي كوكب هدايت

رندان تشنه لب را آبي نمي دهد كس
گويي ولي شناسان رفتن از اين ولايت



نوشته شد توسط  ع . جلالي    

-------------------------------------------------------------

Home