مهتاب
روي نگار در نظرم جلوه مي نمود                                        و ز دور بوسه بر رخ مهتاب مي زدم


كوچه هاي مهتاب


ارسال نامه به
ايميل ياهو

ايميل گوگل

Persian Weblogs

ديوان حافظ

بايگاني

MY PROFILE

Farsi Lampoditor

This page is powered by Blogger, the easy way to update your web site.






پنجشنبه، آذر ۱۳، ۱۳۸۲
 
ديشب تو مرا به آسمانها بردي
پر دادي و تا به كهكشانها بردي


گوشم همه بر قول دل انگيز تو بود
انگار كه دست من به گيسوي تو بود


تو آمدي و ز دل بسي غمها رفت
در سينه من قلقله اي بر پا هست


تو خسته و دل شكسته بودي اما
چشم و دهنت چه خنده ها زد برما


من بودم و آن درخت سرسبز و قشنگ
بر شاخه آن لانه مرغي دلتنگ


مي گفت دلش گرفته و غمناك است
چشمش به ره و گونه او نمناك است


گفتم كه تو قدر اين دل خسته بدان
چون منزل دوست شد دل خسته دلان



نوشته شد توسط  ع . جلالي    

-------------------------------------------------------------

Home