زعفرون ، گل پاييز (1)
تا حالا شده ساعتي قبل از سپيده دم و در تاريكي پايان شب ، توي سرماي سرد و خشك سحرگاه پاييز، بستر گرم و خواب شيرين رو رها كني وبزني بري توي دل صحرا ؟
تصورش رو هم نمي توني بكني .
كشاورزاي جنوب خراسان با چراغ نفتي هاي كوچيك كه در زبان محلي بهشون چراغ موشي يا چراغ سيمي ميگيم ، دقيقا در همين موقع و شرايط رهسپار مزارع زعفرون ميشن .
مردمان كوير با چهره آفتاب سوخته ولي دلهاي گرم و باصفا ، چشمشون به رسيدن ماههاي آبان و آذره تا گل هاي بنفش زعفرون از زمين صحرا سر باز كنند تا زحمت يكساله خود را برداشت كنند و دعا مي كنند كه تغييرات ناگهاني آب و هواي اين فصل آسيبي به گلهاي ظريف زعفرون نرسونه . كافيه شبنم نشسته به گل ها كه بارون يا آبياري هديه مي كنه در اثر سرماي ناگهاني شبانگاه كوير ، يخ بزنه يا موش هاي صحرايي پياز زعفرون رو بجوند يا خارهاي بيابوني از مزرعه سر در بيارن و تمام اميدهاي كشاورز رو بر باد بده .
قبل از طلوع آفتاب و وقتي هوا گرگ و ميشه ، گل ها هنوز غنچه اند كه كشاورزا اونا رو مي چينند . چون با اولين تلالو خورشيد گلها خواهند شكفت و زعفرونكار خوب مي دونه كه وقتي گل شكفت و چشمش به دنيا افتاد ، گرد بهش ميشينه و رنگ پرچم و كلاله آن تيره ميشه و اين باعث كاهش و افت كيفيت رنگ و طعم و بوي زعفرون ميشه .
عين حكايت آدماست . وقتي كودك هستند پاك و عاري از هر آلودگيند . و هرچه بزرگتر ميشن و دنيا رو بيشتر ميبينند گرد و غبار دنيا به دلشون بيشتر ميشينه و روشني قلبشون به تيرگي مي زنه .
هوا كه روشن ميشه ، زمين صحرا سبز و بنفش ميزنه ، با گلهاي سوسني كه توي دل هر كدوم زرد و قرمزه . اين صحنه چشم نواز و زيبا فقط در پاييز و در مناطق مركزي و جنوب استان خراسان جلوه مي كنه .
زن و مرد ، دختر و پسر گلها رو توي سبد ميزارن و لحظه اي كه خورشيد مياد بالا ديگه گلي در مزرعه ها ديده نميشه و همه رهسپار خونه ها ميشن تا صبح زود روز بعد وغنچه هاي گل تازه رسته .
-------------------------------------------------------------